از قضا یک شب اگر خوابت کنم
چون عسل در جام دل آبت کنم
مطمین باش ای پری زاده که من
دزدکی صد بوسه نا بت کنم
دست خود برگردن و مویت کشم
از خجالت رنگ عنابت کنم
غنچه دل را چو موگیر سرت
متصل با زلف پر تابت کنم
کاش میشد بعد روزی خستگی
استراحت زیر مهتابت کنم
تا نیفتی غیر من دست کسی
نم نمک باگریه نا یابت کنم
عاشقی یعنی همانا تا ابد
پشت دیوار دلم قابت کنم
ساسان جهانبین